رمز سلامتی
خلقت انعطاف پذیری، و نیز سازش با شرایط محیطی، از ویژگی هایی است که باعث می شود انسان، هم بتواند با غذای اندک بسازد و هم با چند برابر آن حیات خویش را تداوم بخشد.
کارشناس تغذیه در مورد کارکردهای مثبت چای، قلم فرسایی میکند و پزشک از آثار منفی آن بیداد می کند. پژوهشگر زیستگرا، خوراک اصلی آدمی را گندم می داند و محقق دیگر اصرار بر کاربرد درت دارد. غامض ترین مسئله ما، وجود صفات متفاوت و شاخصه های متنوع در تک تک افراد است. طب قدیم می گوید: هر کسی مزاجی دارد که بر اثر عوامل عدیدهای همچون: وراثت، محیط، ارزش ها، فرهنگ، جامعه پذیری و تربیت، عملکرد سیستم عصبی و کیفیت ترشح غدد شکل می گیرد. تنوع مزاج عاملی است که هم شیوه های پیدایی مسئله را گوناگون می سازد و هم راه حل های درمانی را تغییر می دهد. این تغییر هم اقدام های علمی را خنثی می کند و هم افعال فاعل را به تردید و یأس میکشاند.
تغذیه عاملی اساسی است و از بعد تجارب شخصی، برای برخی افراد، تنها عامل سلامت و دوام بیشتر عمر است، اما در اکثریت موارد، پیچیدگی ها، شرایط محیطی و گونه گونی مزاجها، چنان قواعد و اقدام ها را به هم می ریزد که فرد اثری از آثار سلامت جسمی و روحی را در خود نمی بیند.
غذاخوردن، امری غریزی، ناخودآگاه، و تمکین در برابر تمنیات و ارضائات آدمی است. برای اکثریت انسانها غذا یک پدیده لذت آور، ارضاکننده و همراه با تشفی خاطر است. در قراردادهای انسانی غذایی لذیذ است که بیشتر لذت آور باشد. بر این اساس کارشناسان تغذیه و روانشناسان به افراد تلقین می کنند که طعم غذا را با تمام وجود حس کنند تا بتوانند بخشی از رضایت زندگی را لمس نمایند. در آیین اسلام نیز، خوردن و آشامیدن یکی از شیوه های تفریح است.
انکاری در این واقعیات نیست، اما واقعیت پیچیده تری وجود دارد و آن تفکر آگاهانه در خصوص کمیت و کیفیت غذا است. آگاهی از چون و چرایی غذایی که می خوریم مقدمه ای است بر خاصیت بخشی و استفاده بهینه از آن غذا. توجه نکردن به این امر کارکردی جز مریضی و مرض آلودگی ندارد. فردی که اواخر شب عقل و اراده اش درگیر کاسبی، با آزمون فردا است، و غریزه اش او را به شام خوردن وامی دارد، رفتارش غفلت آمیز و نابسامان است. فرهنگ دینی و نیز علم طب، آرامش و سکوت را از شرایط اصلی غذا خوردن می داند، زیرا در این شرایط غذا اثرگذار و آرام بخش است. علاوه بر این، غذا درمانی شیوه مستقیم و کهن سلامت آدمی برای تداوم زندگی است. در این خصوص «پرهیز» به معنای کم خوری، گزیده خوری (رژیم) و نخوردن است.
رفتار آدمی در تغذیه نمی تواند مانند چارپایان باشد. آنها از این نظر وابسته به تمنیات و امیال شهوانی (شهوت در مفهوم عام) هستند و عموما مبنای شان غریزه و سرشت حیوانی است، یعنی چندان تناول می کنند که کاملا سیر شوند. این تناول، نقد حال است و در آن آینده نگری بی معناست. اما آدمی که موجودی عقلانی و مصلحت اندیش است، در زمینه تغذیه خویش، نمی تواند بر مدار تمنیات حرکت کند. او بر اساس تجربه های تاریخی و علمی فهمیده است که پرخوری مایه مرض است و جوع و کم خوری بعد از آن عامل سلامت و تداوم حیات است و آن نیز (جوع) از جمله شروط مهم است.
روزه، که در ادیان الهی و بسیاری جوامع وجود دارد، دلیل بر مفید بودن جوع و قناعت در مصرف غذا است. خلقت انعطاف پذیری، و نیز سازش با شرایط محیطی، از ویژگی هایی است که باعث می شود انسان، هم بتواند با غذای اندک بسازد و هم با چند برابر آن حیات خویش را تداوم بخشد. اما صبر بر شکم سخت است. معمولا افراد اگر امکانات کافی داشته باشند نمی توانند از تمنیات، شکم بگذرند و به کم خوری و جوع روی آورند. به عبارت دیگر، انسانها در «نداشتن» صرفه جو می شوند و در «داشتن» قناعت و کم خوری را فراموش می کنند.
پرخوری اصلی ترین عامل چاقی و سنگین وزنی است. شاید عوامل دیگری هم چون: ژنتیک، کم تحرکی و برخی امراض یا داروها عامل افزایش وزن شوند اما پرخوری و بدخوری بیش از دیگر عوامل فرد را به چاقی و تبعات آن دچار می سازد. خردمندان می گویند: خوردن برای زیستن است، نه زیستن برای خوردن. می دانیم بشر با خوردن زنده می ماند، اما آنکه فقط از خوردن لذت میبرد یا میگوید «میخورم، پس هستم» برخود جفا می کند.
حتی خبره ترین متخصصین تغذیه نمی توانند پدیده تغذیه و خصوصا کمیت غذا را برای یک فرد معین بشناسند. از این رو تعادل در مصرف غذا، و شناخت نیازهای غذایی اصلی ترین مسئله در سلامت و تداوم زندگی است. به عبارت دیگر، هر کس باید خود طبیب خویش باشد. هر کس می بایست خودش میزان پروتئین، چربی، کربوهیدرات ها، ویتامینهای مواد معدنی و کالری موردنیاز، جهت برآورده ساختن نیازهای جسمانی اش را تعیین نماید، زیرا هیچ دو نفری از نظر ساختار جسمی یا طبیعت وجودیشان یکسان نبوده یا تحت شرایط یکسانی زندگی نمیکنند.
در پرخوری نه تنها فرد از خوردن غذا احساس لذت و سرخوشی نمی کند، بلکه در بسیاری از موارد احساس خمودگی بر شخص مستولی می گردد. در این حالت انسانها مانند شیر سیر، یا به خوابی سنگین نیاز دارند، یا دچار خواب زدگی می شوند. در هر دو حالت زندگی مشقت بار و کسل کننده است.
منبع: رمز سلامت و طول عمر، حسین حسنی، صص31-27، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ اول، 1391
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}